سال هاست
نان خشکی ها
از محلهی ما نمی گذرند
زیرا از نانِ خالی این همه سفره
چیزی برای پرندگان حتی
باقی نمی ماند ،
فقط می ماند بعضی شب ها
که پدر
دستِ خالی به خانه برمی گردد .
هر وقت پدر
دستِ خالی به خانه برمی گردد
من می فهمم
پنهانی دارد با خودش چه می گوید ،
همه چیز ... همه چیز گران شده است
قند ، چای ، نان ، چراغ ، چه کنم ، زهرمار ...
همه چیز گران شده است .
و من هر شب آرزو می کنم
ای کاش صمد بهرنگی زنده بود هنوز
هنوز ماهیِ سیاهِ کوچولو
به دریا نرسیده است .
و من هر شب خواب می بینم
دست هایم دارند بزرگ می شوند :
خشت ، کوره ، آجر
سنگ ، بیجه ، محمد !
زورم به هیچ کدام نمی رسد
آجرِ همهی برج های جهان
از خواب و خاکسترِ من است
زورم به هیچ کدام نمی رسد
راهِ کوره پزخانه دور است
من باید بزرگ شوم
من مجبورم بزرگ شوم .
ما حق نداریم گرسنه شویم
ما حق نداریم حرف بزنیم
ما حق نداریم سرما بخوریم
ما نان نداریم
خانه نداریم
پناه نداریم
شناسنامه نداریم
شب نداریم
روز نداریم
رویا نداریم .
اینجا
ما هر چه داشته فروختهایم
جز گنجِ بزرگِ پنهانی
که پدر به آن شرف می گوید
اسمم شرف است
پسر زارعبدالله
از پیادههای پاک دشتِ ورامینام
از پیادههای پاک دشتِ بَم ، بامیان ، کرج ، کوفه ، آسیا !
و ما حق نداریم بمیریم
کَفن و دَفنِ درماندگان گران است
مزار و مجلس و گریه گران است
ما اشتباه به دنیا آمدهایم
دنیا
جای دزدانِ بی شرفیست
که پرندگان را برای مٌردن
از قفس آزاد می کنند .
پ.ن:سید محمد علی صالحی.از مجموعه شعر « یوماآنادا ، فاخته باید بخواند ، مهم نیست که نصف شب است . »
نگاهی به نمایش ”الهه خلیج” نوشته ”خیرالله تقیانی پور” و کارگردانی ”علیرضا زارعی”
در مورد آیینهای نمایشی منطقه هرمزگان این تلاش سبقه ای طولانی دارد؛ به طوری که گویی هنرمندان بومی و حتی خارج از این خطه رسالتی داشتهاند نسبت به عرضه و بهره وری عناصری از فرهنگ عامه این منطقه که کارکردی دراماتیک دارد. خرده نمایشهایی که ریشه در باورها و اسطورههای مردم هرمزگان دارد و این خود به سبب زندگی این مردم در کنار دریا و تاثیر زیاد عناصر طبیعی از جمله باد و آب بر معاش، زندگی و روابط آنهاست. آیینهایی که همچون مراسم "زار" و زندگی اهل هوا چه از حیث شکل و چه از نقطه نظر مقصود اجرا، فضایی رازآلود دارند.
محسن حسنزاده:
گاهی اوقات معرفی آیینها و خرده نمایشهای سنتی در یک منطقه، خود بهانهای برای شکلگیری یک درام میشود. بدین معنا که با خلق داستانی ساده میتوان از ظرفیت این آیینها برای شکل دادن به نمایشی مستقل استفاده کرد.
ادامه مطلب ...وقتی فرصتی برای نفس کشیدن پیدا میشه باید اون رو غنیمت شمرد .وقتی اونقدرتشنه
و گرسنه ای که فقط با دیدن و شنیدن زنده ای باید خورد و تغذیه شد . وقتی روان آدم
درگیره باید به آرامش رسید تا بهش مدیون نشیم.
کارگاه آموزشی تئاتر جایی که میتونه همه اونا رو رفع کنه . اون دوستایی که دارن
زنگ میزنن و آدرس میخوان زود دست به کار شن . از اول شهریور ماه شروع میشه
افسانه هنر کوچیکه زود پر میشه .
افسانه هنر : پارک شهر روبروی آموزشگاه بهار
09368480100
کمنزیل