دلم برای دستنوشته هایت اشک میریزد
زیر گردنم که داغ شده
شاهرگم از نبودنت جوش آورده
من
به دستان خیس شده از خارش موهایم غبطه میخورم
شلال نگاهت مست مستم کرده
آویزان هرچه لبخندت هستم تا همیشه
قسم به سیاهی مردمکت
تا لو دیریا نخوابم آرام نمیگیرم
( خارتم توگلمی)